حتما تا به حال چيزهاي زيادي درباره جراحيهاي زيبايي شنيدهايد. جراحيهايي كه براي تغيير چهره، كوچك و يا بزرگ كردن اعضاي صورت و بدن انجام ميشوند؛ و شايد اين موضوع آنقدر تكراري شده باشد كه ديگر تمايلي به خواندن درباره آن نداشته باشيد.
حتما تا به حال چيزهاي زيادي درباره جراحيهاي زيبايي شنيدهايد. جراحيهايي كه براي تغيير چهره، كوچك و يا بزرگ كردن اعضاي صورت و بدن انجام ميشوند؛ و شايد اين موضوع آنقدر تكراري شده باشد كه ديگر تمايلي به خواندن درباره آن نداشته باشيد. اما اين بار نميخواهيم از عملهاي عجيب و غريب زيبايي بگوييم؛ اين بار ميخواهيم از يك جراحي حرف بزنيم كه سرنوشت شما را تغيير ميدهد! جريان از اين قرار است كه به تازگي عمل جراحي متفاوتي در ژاپن رواج پيدا كرده است.
اين عمل براي تغيير خطوط كف دست انجام ميشود! حالا چرا؟! چون ژاپنيها معتقدند با تغيير خطوط كف دست، سرنوشت افراد تغيير ميكند و گويا اين عقيده بر ميگردد به خرافاتي كه در مورد كف بيني و پيشگويي زندگي افراد از روي خطوط موجود در كف دستهايشان. به هر حال زماني مردم به دنبال تغيير چهره و زيبايي بودند و امروزه به فكر تغيير سرنوشتشان افتادهاند. اما اين موضوع از اينجا شروع نشده است، بلكه نمونه مشابه ديگري هم قبلا انجام شده بود...
تغيير چهره براي تغيير تقدير
چينيها هم گاهي كارهاي عجيب و غريبي ميكنند كه نظيرش را در جاي ديگري نميبينيد. از خوردن غذاهاي جورواجور و عجيب گرفته، تا كارهاي پرخطر و البته گاهي هم خرافاتي! اما از اين بگوييم كه چند سالي است؛ چينيها با توجه به يك كتاب قديمي، به تغيير چهره روي آوردهاند! در این کتاب درباره چهره خواني و خصوصيات افراد با چهرههاي خاص و متفاوت، چيزهايي نوشته شده است. مثلا اينكه افرادي كه ابروهاي كوچك و كم پشت دارند، قدرتمندتر هستند. مردم چين با توجه به محتواي اين كتاب، به جراحي پلاسيك روي آوردهاند، تا بتوانند از طريق تغيير چهرهشان به سرنوشت دلخواه خودشان برسند و تقديرشان را عوض كنند! جالبتر از همه اين است كه اين روزها اغلب مردم دنيا به دنبال كوچك كردن بيني با عمل زيبايي هستند، اما چينيها طبق اعتقادات خاص خودشان، به سراغ جراحان ميروند تا بيني آنها را بزرگ كنند؛ چرا كه بر اساس مطالب كتاب مذکور، بینی بزرگ باعث موفقیت در تجارت میشود.

بازار پیشگویی در ایران هم همیشه طرفداران زیادی داشته، مثلا در ایران باستان، پیشگوها بر پایه علم اعداد به بررسي طالع و سرنوشت انسانها ميپرداختند و تا قرنها بعد، آينده را پیشبینی میکردند. یا مثلا در دوره شاههای عیالوار قاجار پیشگو و رمال نه تنها بین مردم کوچه و خیابان که در کاخها و قصرها به تعداد کافی موجود بوده و بسیاری از تصمیمات مملکتی بر پایه پیشگویی و امثال این چیزها گرفته میشده.
جراحي عقل براي تغيير سرنوشت
خواندن خبرهای مذکور و نگاهی به دور و برم که پر شده از افرادی که از خانه این رمال به خانه آن فال قهوه گیر میروند و پولهای گزاف میپردازند و میخواهند به هر ورد و طلسمی که شده از سرنوشت شومشان فرار کنند و آیندهای روشن برای خودشان بسازنند؛ من را سخت به این فکر فرو برد که ای کاش ما آدمها به جای جراحی خطوط کف دستمان کمی عقلمان را حراجی میکردیم. سرنوشت ما ساخته رفتار و نیات و تفکرات ماست و غير از اين، هر چه هست در دسته همان خرافاتي قرار ميگيرد كه فقط ميتوانند تا مدتي ما را سرگرم، مشوش و گاهی ناامید کنند
بابا این کل سیستمو پیاده کرده دوباره از نو براش ساختن...کجای کاری....خخخخخ
داداش من همیشه وقتی میگفتم میخوام دماغمو عمل کنم ،میگفت یه عمل دماغ فایده نداره باید کل کله تو بکنیم یکی دیگه جاش بذاریم.منم جیغ میکشیدم
باید گفت فاطی کماندو بده عسل جون تحویل بگیر خخخخخ
البته ببخشید به اونایی ک اسمشون فاطمه و عسله بر نخوره
محمود میسپرم به ننجون خودش تنبیهت میکنه
بابام گیر داده ک الاوبلا باید اسم دخترتو بزاری زهرا سادات . میگه حلما قشنگ نیست بچم دو جانبه سیده براش یه اسم قشنگ بزار میگه قبلی رو خودت انتخاب کردی هیچ کس هیچی نگفت بزار این یکی رو من براش اسم بزارم میگه یا زهرا سادات یا زینب سادات.
نمیدونم چیکار کنم از زینب ک خوشم نمیاد از طرفی تا حالا رو حرفش حرف نزدم بنظر شما من چیکار کنم؟ زهرا یا حلما
انشاالله صحیح و سالم باشه و زیر سایه پدر و مادر نامدار باشه
به نظر من هر چی پدرتون میگه بزارید هم اینکه اسم قشنگی هستش هم مهم تر از هرچیزی پیشنهاد پدرتون هستش .می دونی چقدر خوشحال میشه که به خواستش احترام گذاشتید این کارم به نظر من اصلا نکنید که یه اسم بزارید یهچیز دیگه صداش کنید.
انشاالله نیت کن اسمش زهرا سادات بزار به نیت اینکه خانم فاطمه زهرا محافظش باشه و همیشه صحیح و سالم باشه
همین که گفتی زینب رو دوس ندارم، حلما رو انتخاب کن.. معلومه که به زهرا هم علاقه نداری.. اگه نمی تونی رو حرف پیرمرد حرف بزنی اسمشو بزار زهرا سادات که خیلی هم قشنگه ولی حلما صداش کنین .. مث ترانه که اسم شناسنامه ای اون نغمه هست ولی تو ترانه و آوا و ندا و جاز و سه تار صداش می کنن خخخخ
سامی بابای من همش ۵۰ سالشه پیر مرد کجا بود
کاش مشکل منم فقط اسم بود.منم حلما رو دوست دارم وتو ذهنمه برای بچه ی خیالیم.
از این لحظه ها لذت ببر که حسرت کسی میتونه باشه.
اگ اون اتفاق واسه بچه م نمیفتاد منم میتونستم این حال وهوا رو تجربه کنم.خواست خدا بود.
زهرا یا حلما هرجفتش قشنگ.فک کنم به پدرت بگی حلما لقب حضرت زینب کوتاه بیاد.
موقع به دنیا اومدن کوچولوت یاد منم باش.
اینو بگم که تیمم تکمیله .. خواستی برو با محمود و بهنام خخخخخ
والا دلم سوخت براش هق هق هق
رنگین جون از شما هم تشکر میکنم چشم عزیزم باور کن من همش بیادتم .
اره بچه ها من خودمم دو اسمی خوشم نمیاد دوست دارم اگر اسمی انتخاب میشه تا اخر همون اسم صداش کنم . به امید خدا انشاالله اگر به دنیا اومد اسمشو میزارم زهرا سادات قشنگه به سارا ساداتم میاد .
پس با پدر بزرگوار حرف بزن و راضیش کن.ینی از دلش دربیار نزار ناراحت بشه.
سامی باز تو توهم زدی بچه.....چرا خودتو نمیگی تو خونه غضنفری اینجا سامی...خخخخخ
زهرا جون ان شاللا بهمین زودی توام میای سر اسم کوچولوت چونه میزنی عزیزم
ایشالا واسه بچه های زهرا خانم هم اسم انتخاب میکنیم